اصول اساسی بازاریابی پایدار

شاید متوجه فراخوان جامعه برای پیشرفت برندها شده باشید. مصرفکنندگان به طور فزایندهای از تأثیر خریدهایشان آگاه میشوند. آنها میخواهند با برندهایی که ارزشهایشان را به اشتراک میگذارند، همسو شوند.
در حالی که جهان با تغییرات اقلیمی و نابرابری اجتماعی مبارزه میکند، شرکتهایی که نیاز به بازاریابی پایدار را نادیده میگیرند، در معرض خطر از دست دادن جایگاه خود قرار میگیرند.
ماندگار : اما بیایید این موضوع را بررسی کنیم. چگونه میتوانید بدون فدا کردن اصول یا فرسودگی شغلی به موفقیت بلندمدت دست یابید؟
اعداد نادیده، قوانین را بازنویسی میکنند
۵۵٪ از مصرفکنندگان اکنون به طور فعال با برندهایی که استانداردهای سبز را رعایت نمیکنند، قطع رابطه میکنند – نه فقط تغییر میدهند، بلکه آنها را به طور کامل از زندگی خود حذف میکنند. این ترجیح نیست؛ بلکه طرد دوران دیجیتال است.
بودجه فناوری اندازهگیری کربن نسبت به سال گذشته ۳۰۰٪ افزایش یافته است، و صندوق سرمایهگذاری ۲۰ میلیون دلاری Scope3 امکان ردیابی دقیق انتشار گازهای گلخانهای را در هر بازدید از استوری اینستاگرام فراهم میکند. اکنون هر پیکسل دارای برچسب قیمت کربن است.
۶۴٪ از نسل هزاره ۱۲ تا ۱۸ درصد حق بیمه برای محصولاتی پرداخت میکنند که کمپینهای بازاریابی آنها میتواند پایداری زنجیره تأمین را اثبات کند. ادعاهای سبز بدون اثبات تأیید شده توسط بلاکچین، از بازار طرد میشوند.
این اعداد برای بقای شما چه معنایی دارند؟
نرخ خروج ۵۵ درصدی مصرفکنندگان، پایداری را از یک الزام مسئولیت اجتماعی شرکتی (CSR) به مدیریت ریسک وجودی تبدیل میکند. ما از قلمرو «خوب است که داشته باشیم» به قلمرو «پرداخت برای بازی» رسیدهایم.
تزریق ۲۰ میلیون دلاری Scope3 نشاندهنده یک تغییر لرزهای است: حسابداری کربن به اندازه ردیابی بازگشت سرمایه (ROI) روتین میشود. بازاریابانی که نمیتوانند میزان انتشار گازهای گلخانهای را به ازای هر نمایش محاسبه کنند، به اندازه تبلیغکنندگان دخانیات دوران Mad Men منسوخ خواهند شد.
حق بیمه نسل هزاره ثابت میکند که پایداری از یک مرکز هزینه به یک عامل سودده تبدیل شده است. برندهایی مانند پاتاگونیا اکنون به حاشیه سود ۷۸ درصدی در لباسهای تعمیر شده دست مییابند – بازاری که پنج سال پیش وجود نداشت.
چگونه بدون فروش یا فرسودگی شغلی، در درازمدت برنده شویم؟
ساده است: روی اصالت، جامعه و یک رویکرد هدفمند تمرکز کنید. وقتی بازاریابی پایدار را در اولویت قرار میدهید، فقط به سودآوری نگاه نمیکنید؛ بلکه تأثیر خود را بر محیط زیست و جامعه بررسی میکنید. در اینجا نحوه انجام این کار بدون تحمل فرسودگی شغلی آورده شده است:
چرای خود را پیدا کنید. چرا کسب و کار شما وجود دارد؟ چه تغییری را میخواهید ببینید؟ ماموریت و ارزشهای اصلی خود را شناسایی کنید. این قطبنمایی خواهد بود که استراتژی شما را هدایت میکند. به عنوان مثال، از برندی مانند پاتاگونیا الگو بگیرید. ماموریت آنها در تار و پودشان تنیده شده است – آنها هدفشان نجات سیاره است. هر محصولی که میفروشند گامی به سوی این هدف است.
به جای صحبت کردن با مخاطبان خود، با آنها تعامل اجتماعی ایجاد کنید. فضایی مشترک ایجاد کنید که در آن ارزشها با هم ادغام شوند. مشتریانی که احساس میکنند بخشی از چیزی بزرگتر هستند، احتمال بیشتری دارد که به طور مداوم از شما خرید کنند. به برندهایی با برنامههای وفاداری عالی یا تعامل اجتماعی، مانند استارباکس، فکر کنید. آنها ضمن تشویق شیوههای پایدار، روابط با جامعه محلی را پرورش دادهاند.
شفافیت کلید است. مردم برای صداقت ارزش قائلند. به مخاطبان خود اطلاع دهید که در پشت صحنه چه میگذرد. شیوهها، موفقیتها و حتی شکستهای خود را به اشتراک بگذارید. آیا تا به حال متوجه شدهاید که برندها چند بار به خاطر سبزشویی مورد انتقاد قرار میگیرند؟ یکی از آنها نباشید. وقتی مصرفکنندگان تلاشهای واقعی در رویکرد شما میبینند، به شما پاداش میدهند. برای مثال، بسیاری از برندهای غذایی اکنون اطلاعاتی در مورد منبعیابی و شیوههای اخلاقی به اشتراک میگذارند و اعتماد ایجاد میکنند.
مخاطبان خود را آموزش دهید: از پلتفرم خود برای افزایش آگاهی در مورد مسائل پایداری استفاده کنید. نکات یا منابع عملی ارائه دهید. شما ضمن افزایش اعتبار برند خود، به جامعه کمک میکنید. شرکتهایی مانند TOMS مشتریان را تشویق میکنند تا ضمن به اشتراک گذاشتن محتوای آموزشی در مورد مسائل اجتماعی، به ماموریت خود در زمینه کمکرسانی بپیوندند.
بهزیستی را در اولویت قرار دهید. فرسودگی شغلی فقط مربوط به حجم کار نیست؛ بلکه مربوط به هدف است. فرهنگی را در شرکت خود ایجاد کنید که بر سلامت روان و تعادل کار و زندگی تأکید داشته باشد. اتخاذ شیوههای پایدار میتواند منجر به یک تجربه زندگی رضایتبخشتر برای مشتریان و کارمندان شما شود. اولویت دادن به این عناصر میتواند وفاداری و رضایت کارکنان را افزایش دهد.
روی اهداف بلندمدت تمرکز کنید. نکته کلیدی در اینجا پایبندی به چشمانداز شماست. تاکتیکهای کوتاهمدت که به دنبال سود سریع هستند، میتوانند به برند شما در اقتصادی که تشنه اصالت و هدف است، آسیب بزنند. کوتاه آمدن وسوسهانگیز است، اما چشمانداز بلندمدت جایی است که طول عمر در آن نهفته است. یک شعار را در پیش بگیرید: رشد پایدار، حتی اگر کندتر به نظر برسد.
به طور خلاصه، بازاریابی پایدار در مورد ادغام شیوههای اخلاقی اصیل در جوهره برند شماست.
با تمرکز بر ماموریت خود، تعامل با جامعه، حفظ شفافیت، آموزش مخاطبان، اولویت دادن به رفاه و تثبیت اهداف خود در چشمانداز بلندمدت، نه تنها از دامهای فروش یا فرسودگی شغلی اجتناب خواهید کرد.
به یاد داشته باشید، به قول حکیمانه سایمون سینک: “مردم کاری را که شما انجام میدهید نمیخرند؛ بلکه دلیل انجام آن را میخرند.” با این شعار، سفر بازاریابی پایدار خود را آغاز کنید و شاهد شکوفایی برند خود باشید. شما نه تنها سود خواهید برد، بلکه تغییر ایجاد خواهید کرد.
لینک مفید : بهترین کانال بازاریابی آن چیزی نیست که فکر میکنید
بازاریابی مصرفکنندهمحور
حالا که مشخص کردیم چرا بازاریابی پایدار حیاتی است، بیایید به یک رویکرد خاص بپردازیم: بازاریابی مصرفکنندهمحور.
این تاکتیک حول یک ایده مرکزی میچرخد – مشتریان شما باید در قلب هر کاری که انجام میدهید باشند. متناسبسازی بازاریابی شما برای برآوردن نیازها و خواستههای آنها، وفاداری ایجاد میکند و ارتباطات را تقویت میکند.
بنابراین، چگونه میتوانید به طور موثر مشتریان خود را در اولویت قرار دهید؟ بیایید برخی از برندهایی را که این فلسفه را در عمل نشان میدهند، بررسی کنیم.
نمونههایی از برندهایی که مصرفکنندگان را در اولویت قرار میدهند
در جهانی مملو از انتخابها، متمایز بودن به معنای اولویت دادن به نیازهای مشتریان بیش از هر چیز دیگری است. در اینجا چند برند که در رویکردهای مشتریمحور خود میدرخشند، آورده شده است:
آمازون
آمازون خدمات مشتری را از نو تعریف کرده است. آنها به شدت روی راحتی، سرعت و شخصیسازی سرمایهگذاری میکنند. آنها میدانند که مصرفکنندگان پرمشغله، راهحلهای سریع میخواهند. ویژگیهایی مانند سفارش با یک کلیک و تحویل در همان روز، خرید را آسان میکند. عضویت پرایم آنها معاملات و خدمات انحصاری ارائه میدهد و وفاداری را تقویت میکند. به علاوه، آنها گوش میدهند. نظرات مشتریان، پیشنهادات محصول را شکل میدهد و نشان میدهد که به افکار مصرفکنندگان اهمیت میدهند.
Zappos با قرار دادن خدمات مشتری در اولویت همه چیز، بازی تجارت الکترونیک را به سطوح جدیدی رساند. آنها ارسال رایگان به هر دو صورت ارائه میدهند و به مشتریان اجازه میدهند بدون هیچ خطری کفشها را در خانه امتحان کنند. داستان نمایندگان خدمات مشتری خود را که ساعتها تلفنی برای اطمینان از رضایت مشتری وقت میگذرانند، به خاطر دارید؟ این شرکتی است که برای مصرفکنندگان خود ارزش قائل است. آنها فقط کفش نمیفروشند. آنها یک تجربه میفروشند. نتفلیکس با قرار دادن ترجیحات بینندگان در اولویت و مرکز توجه، نحوه مصرف سرگرمی ما را تغییر داد. الگوریتم آنها از عادات تماشای شما یاد میگیرد. این الگوریتم توصیههایی متناسب با شما ارائه میدهد. علاوه بر این، نتفلیکس به بازخورد کاربران گوش میدهد تا خدمات و پیشنهادات محتوای خود را بهبود بخشد. ایجاد محتوای اصلی بر اساس ترجیحات مخاطبان، نشان میدهد که آنها چقدر برای صدای مشترکین خود ارزش قائل هستند. وقتی آنها در برنامههای خاص ریسک کردند، به مخاطبان چیزی را دادند که حتی نمیدانستند میخواهند.
کوکاکولا با بهرهبرداری از احساسات، از بازاریابی مشتریمحور استفاده میکند. کمپین “Share a Coke” آنها نام تجاری را با نامهای محبوب جایگزین کرد و از مشتریان دعوت کرد تا شخصاً با آنها تعامل داشته باشند. این کار باعث ایجاد ارتباطات عاطفی میشود. آنها از رویدادهای فرهنگی و جشنهای محلی بهره میبرند و بازاریابی خود را بسیار شخصی میکنند – مشتریانی که نام خود را روی یک بطری میبینند، احساس میکنند که شناخته شده و ارزشمند هستند.
اپل اپل فقط در مورد گجتها نیست – این یک سبک زندگی است. استراتژی بازاریابی آنها بر تجربه کاربری تمرکز دارد. آنها محصولاتی را تولید میکنند که مشتریان را خوشحال میکند. هر دستگاه اپل، کاربر را در ذهن دارد، از طراحیهای شیک گرفته تا رابطهای بصری. استراتژی ارتباطی آنها شامل جمعآوری بازخورد برای تطبیق محصولاتشان در طول زمان است. با صف کشیدن طرفداران وفادار برای انتشار آثار جدید، قدرت خام برندسازی متمرکز بر مصرفکننده را میبینید.